بسمه تعالی
یکی از تصمیم های مهم هیئت مدیره در اواخر سال ۹۰ فعال شدن موسسه در قائنات بود منطقه ای محروم در شمال استان خراسان جنوبی و همان موقع برنامه ریزی شد که کودکان یتیم وخانوارهای مادر سرپرست توسط رابطین داوطلب درقاین شناسایی شده پرونده هایشان تشکیل شود .وبعداز آن دراوایل خرداد ۹۱ برای بازدید راهی قائن شویم . وچون بنده مسئولیت عکاسی وگزارش نویسی را در این سفر داشتم ، این نوشتار گزارشی است اجمالی ازاین سفر …
باخود می اندیشم آیا می توان نوشت ؟ آیا آنچه دیدیم وحس کردیم می تواند در قالب کلمات بگنجد؟….. قبلا هم نوشته بودم که تهیه گزارش دریاوران چقدر مشکل است ؟ آیا به روش رایج گزارش نویسی در سازمان باید قلم را بر روی کاغذ گذاشت ؟ وتمامی اصول مربوط به آن را رعایت نمود؟ ویا با احساسی که دراین محیط بدست می آوری باید قلم فرسایی کرد و همیشه به خود پاسخ دادم ، هردو را درنظر بگیر…. واین روشی متفاوت خواهد شد.با مخاطیبنی متفاوت .وبه راستی که همه چیز در “یاوران” متفاوت است…..
سه شنبه ۹۱/۳/۹ ساعت ۵/۶ صبح پروازبه بیرجند را داشتیم واز آنجا حرکت به قائن( البته با ماشین) واستقبالی صمیمانه ….صمیمانه به معنای واقعی ،( راستی خلوص در رفتار آن هم در حد صد را به تازگی درک کرده اید؟ که چقدر آرامش بخش است.)
ساعت ۱۰ صبح بازدید ها را شروع کردیم تا ظهر و ظهر ناهاری واستراحت وباز هم بازدید از عصر تا غروب .
خانه هائی کوچک و با صفا ، زندگی هایی محقر اما آبرومند ، لبخند هایی صمیمی و توام با غمی عمیق ، پذیرایی هایی ساده و با تمام وجود. ….وسپاسی که از آن بسیار بسیار شرمنده ایم.
خداوندا تو خود می دانی که تنها رنج این سفرها احساس سپاسی است که این خانواده ها بی دریغ برما نثار می کنند . وهمه ی ما در زیر بار این احساس خود را از هر زمان دیگر در مانده تر حس می کنیم …..
وباز تو خود بهتر می دانی که لحظه لحظه ی حضور مان در جمع این خانواده ها سپاس ماست بر رحمانیت تو وبر بزرگواری تو…. که همه چیزرا برای حضور مان فراهم شد نمودی …..ما کجا وخانه ای در قائن کجا؟ ماکجا وچشمان منتظر اوکجا؟ ما کجا و….این همه لطف ومحبت کجا؟…..وبیشتر که می اندیشیم این سوال برایمان بوجود می آید که آیا ما باید سپاس گوییم ؟ یا آنها ……..؟؟
جمعا طی دوروز از ۱۵ خانوار بازدید به عمل آمد و نقطه مشترک تمامی این خانه ها را می توان در دو مورد خلاصه نمود :
خانه ای کوچک ، باوسائلی آبرومند که حقیقتا” حضوریک سرپرست مرد وتلاشگر را می شد در آن خانه حس کرد ، یخچال ، تلویزیون ، قالی و….حال ….پدری که به ناگاه رفته است ، کودکی که بهت زده به اطراف می نگرد ومادری که هیچ کار و حرفه ای را در زندگی خود تجربه نکرده و”ما” که دل نگران همه ی آنهاهستیم و بازهم از خود سوال می کنیم آیا توان این مسئولیت و پاسخگویی را بدون حمایت و همراهی خداوند را داریم ؟ …که پاسخ مسلما” منفی است…..و مورد دیگر تمیزی ونظافت خانواده ها است که برای همه ما بسیار چشمگیر بود.
نفر از مادران پرستاری می کردند ، یک نفر از گوسفندان اهالی ده مراقبت می کرد. (پرواربندی) ویک نفر قبلا قالی می بافت که حالا به دلیل درد های مفصلی نمی توانست کار کند …وبقیه همه بیکار وبدون درآمد …(در آمد خانوارها محدود به کمکهای بهزیستی یا کمیته امداد ویا یارانه هابود.)
چهارشنبه شب میهمان دکتر شکیب و خانواده اش بودیم البته با همراهی خانواده ی مقنی زاده در قائن …وسفره ای سراسر محبت و صداقت ودرآن میهمانی قرار شدابتدابرای بچه ها از قائن “یاور” پیدا شودو بعد در تهران اقدام نمائیم ….
فرداصبح زود با ماشین به طرف مشهد حرکت کردیم و خوشحال از اینکه در ماه رجب از زیارت هشتمین امام معصوم می توانیم بهره گیریم….
ظهر در حرم و عصر بازهم بازدیداز خانواده های تحت پوشش در منطقه نه درهء مشهد همراه با رابط یاوران در مشهد که چقدر صمیمی باما همراهی کرد. احساس می کنیم خانواده ای به بزرگی ایران پیدا نمودیم ،خانواده ای گرم و صمیمی ، با صداقت و بدون ذره ای چشم داشت مادی …. راستیکجای دنیا می توانید چنین خانواده ای را بیابید ….؟ خانواده ای به پهناییک وطن :تهران ، کرمان ، مشهد ، بم ، قم ، آشتیان ، سیرجان ، شیراز ، خمین، نهاوند ، خرم آباد و حالا …..قائن
وتا بعداز ظهر به چهار خانوار سرزدیم که مشخص بود همگی بوسیله رابط موسسه مرتبا”وضعیت زندگی شان بررسی شده وبه مشکلاتشان تا حدامکان رسیدگی شده وباز هم سپاس از خداوندی که چنین مقدر نموده اند….
ودر پایان این سوال را مطرح می کنیم که:
آیا به ما خواهید پیوست ؟ آیا دراین راه پر مسئولیت همراه ما خواهید بود؟
بازهم و بازهم منتظر همراهی شما هستیم ..
همراهان شما در موسسه خیریه یاوران