پشت مادرش پنهان شده بود
نویسنده: مهری نوحی پشت مادرش پنهان شده بود وهرچه تلاش می کردیم با او حرف بزنیم بیشتر پنهان می شد…… (برایم جوجه هایی تداعی شد
نویسنده: مهری نوحی پشت مادرش پنهان شده بود وهرچه تلاش می کردیم با او حرف بزنیم بیشتر پنهان می شد…… (برایم جوجه هایی تداعی شد
نویسنده: مهری نوحی احتیاج مردم به شما ، نعمت خدا بر شماست ، از نعمت خدا خسته نشوید ” امام حسین ( ع )”
از در که وارد شد سختی روزگار را در چهره اش دیدم و همینطور سختی حرف زدن را، خیلی خوب می شد دید که چقدر
پای درس سخنان عارف بزرگ حاج اسماعیل دولابی خیلی نگو من گناهکارم خیلی نگو من گناهکارم. هی نگو من گناهکارم. این را ادامه نده تا
مقدمه چندی پیش ایمیلی به دستم رسید که وقتی آنرا خواندم اتفاقاتی که درموسسه یاوران برای ما می افتد در ذهنم تداعی شد …… به
هوالباقی به یاد پدربزرگ تاریخ: سوم مهر ماه سال نود و دو مدت ها بود تصویر توی قاب عکس حرکتی نمی کرد شاید به
نویسنده: مهری نوحی وقتی من وتو “ما” می شویم راستی وقتی من وتو “ما” می شویم چه خواهد شد؟ کدامین آرزوست که برآورده نشود؟ کدامین آه است که
نویسنده: مهری نوحی وقتی دوستی از تورنجید ، ….رنجیده ازخودم می پرسم ؛ آنوقت با این دوست رنجیده چه می کنی؟ می گوید: کاری نمی
به نام خدا با زنگ اول گوشی را برداشتم . صدای گرمی از آن طرف سلام و احوالپرسی می کرد و من نیز با
به نام او عجله داشتم کمی دیر شده بود ، درخیابان………. تقریبا در حال دویدن بودم که صدایی از پشت سرم شنیدم خانم ببخشید .